-
خوش اومدی دوست من
چهارشنبه 22 مرداد 1393 09:52
... So : A New Sheila's Coming Soon
-
شیلائو الشعراء لاری
دوشنبه 23 تیر 1393 15:19
دلم ست وقتی امبینا سر برج حقوقوم خرده و از غم بدم سرخ شگت شیلا اشکم بگره تش حقوقت جمع بکن تا که ببش خش امون از دست دنیا و زمونه که نصف برج زمین گیرم اخونه شو اول کباب و گوشت لایی سر سیخ امزتسون جات خالی شو دوم بوئس پولو اکوئ نی باید بو بکشم وقتی که املی پدار سالم چونه پارسال امی اند اسال از دم بن اچم و سوء قند وسوی...
-
مطلبی از خورشید طلائی
دوشنبه 23 تیر 1393 15:15
سر به افلاک کشد شرح دلم را تو ندانی چون بسوزد ز داغ دلم خورشید طلایی هفته ها می گذرد حال مرا میبینی ؟ گرم و آسوده کنار مادرت میشینی ! پرسشی دارم که را گویند برادر نارفیقانم شدند از تو که بهتر وای چه گویم من از این بد خانواده میشود حالم ز این اوصاف شود به ؟ گر به خورشید طلایی دل من گرم نبود جملاتی که نوشتم به نظر اینجا...
-
بدون تو چه سخته گذر ثانیه ها
پنجشنبه 19 تیر 1393 22:07
-
گالری
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:35
-
از کــــرانه تــــــا شکـــــرانه
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:33
یاران سهمی از جور جفا بر من رسید ، بس که زیبا بود درسش کرده ام : طالبم عبرت کنید و سهمتان ، اندکی تفهیم و ادراکی صحیح ، چاشنی در بزم و کارتان کنید. ذات تو همچون گوهر روز ازل بدترین و بهترین کار تو شد برکن از تن رخت بدرویی زحال حال برهم زن شوی اینقدر منال چیره شو بر خشمت ای عالیترین خلقت روحت نبوده این چنین لب به مهر...
-
چه شـاهـانـه کنی تو مــات
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:32
قلم در دست من افتاد هوا پاییزیه سرما نگاهی تازه در چشمم هنوزم من پر از دردم شده آغاز سی ساله کسی که جای او بالاست نتیجه بُهت و غم آلود زمانه گفته اش بدرود میان قاتلین دزدان فقط کشته رها کرده دهم بوسه به هر قاتل گذارندش جسد در گل ولی آن دزد بی وجدان به ناحق میکشد سیلی بلاها آورد بر جان زبان از ناله اش حیران ز هر آه جگر...
-
از کیسه ی خلیفه بخشیدن هم لذتی داره ، نه ؟
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:31
-
دورهمی من و شیدا خونه ی بابا
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:29
شو یکشنبد اند اندم اخونه کباب خرده وسوش امکه بهونه ذغالی تش مو که سیخش ملونا کبابش خش بئس گوشت اشنوادا شتک کت یک دو گل پی از سرسیخ ولی شیداش خه معدش چون میخ دو گل تش چو سر قلیون براش نا دوتا سیب چو زرتش چو شجانا امی عمده بئس ساعت ده و نیم شو شیدا دم در انده غمگین انه اشکم گشنه اندو دادام شگت صبراده نیم ساعت که داندام...
-
از ستاره تا ساحل چشمانم
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:26
ستاره شدن در روشنایی چشمانت را می ستایم تو را تنها تو را نظاره گرم و بس تک خدای ساحل مواج چشمانم تویی صاحب عقل سری پرحسرت و آهم تویی طاقت ودرد دلم رسوای این جانم نبود تا تو بودی از ازل شوریدگی تا من تویی
-
وای از آن روزی که نادان خیال بد کند
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:26
احمقانه ، صاف ُ ساده ، زیر و رو کردم بهشتم اولینم ، آخرین شد ، ساق و برگ سرنوشتم جنگله عریانـه روحی پر عطش عاقبت ، خار و خسی شد ، آخرش شد هماننـد کویری لخت و عور رهر و ئه معشوقه ای بی قبـر و گور اشک چشمانـم ندانسته چکید وای و وا ویلا کنان عشقش پرید آری آن شیلا ، که بودش از نخست کس تواند یافت ، او را هر چه جست
-
جل الخالق
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:24
طراوت هر نگاهش به شکوه شکوه هایش به دلم نوید میداد جاهلی و نو خیالی من به رویت شاد و سرخوش بودم و تو بی خیال از داغ های تن ازغم با تو نشستن سالی اندک مدتی کمتر ز یک قید قلبم را زدم هر چند بود ش زندگی باورم شد پاکیه گلبرگ گل در آینه سایه بودی این نبود از سهم من جز نفرتی حس مرا در سر نبود کاش شررم کم گریزان هر دم صبح...
-
صدای خاموش
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:23
تازه کم کم لحظه ها را میبینم : صدایت میزنم در باد و تو سوسو کنان پر میکشی از ذهن خاموشم. هوایی نیست ؟ نگاهی نیست ؟ اینجا ردپایی نیست ؟ تو را بردند از سویم پناه من در اینجا جز خدایم کیست ؟ ندانسته تو را در دست جلادت نهادم دادم امضاء تو غمی بر چهره ات فریاد میزد آه. چشم من تر بود و تو گفتی نرو. رو به رویت باز کردم دست...
-
راز ، ترس ، دل
پنجشنبه 19 تیر 1393 18:21
الهی من بگردم دور عرشت نمردم دیدم افتاده به فرشت تو دانی کیست آن مادر کش پست به جای گفتن اسمش زنم دست سزای من که او گفته بداده زتو خواهم سرش آری چه ساده همه از ترس او افتان و خیزان منم در راه تو زانها گریزان بگویم راز دل یا نه تو دانی حکیمی و بزرگی تو خدایی همه روزی رسد در سجده افتند به پایت ای خدا اینان چه گفتند منه...
-
زندگی کردن با انسانهای بد
چهارشنبه 4 تیر 1393 20:43
بهتر از زندگی کردن با انسانهاییست که ادای انسانهای خوب را در می آورند سر فرود آوردن قــُمـپـُز تـرینها در دیــن ، جلوی پــول ، پس از عمری عبادت خداوند دیدم و به زور باورم شد که چه فامیلی دارم ممنونم از خالق ام که نگذاشت به جایی برسم که سرم رو به خاطر پــول پایین بندازم.
-
معنی این عبارت رو میدونی ؟
چهارشنبه 4 تیر 1393 20:06
$$ پول روی سنگ بذار ، راه میوفته میره $$ شاید هیچکس باور نکنه ولی من دیدم دیدم چه شکنجه ای که از پول رسید حس کردم چه لاشی بازیهایی که واقعیت رو زیـر سلطه بـُـرد
-
کارتها از آینده شما می گویند !
دوشنبه 2 تیر 1393 03:54
برای گرفتن فال تاروت ابتدا نیت کرده و سپس روی یکی از کارتهای زیر کلیک کنید تا نتیجه معلوم شود.